معنی آش ، املت ، سوپ
حل جدول
غذای ساده
املت، سوپ
غذای ساده
آش ، سوپ
غذای بیمار
آش
سوپ ایرانی
نوعی سوپ
سوپ پیاز، سوپ شیر، سوپ جو، سوپ کاهو، سوپ کرفس، سوپ زرشک، سوپ ماست، سوپ سالمون، سوپ عدس، سوپ سیب زمینی، سوپ ماکارونی فرمی، سوپ ترخینه
فرهنگ عمید
خوراکی که از تخم مرغ و گوجه فرنگی یا برخی مواد دیگر تهیه میشود: املت قارچ، املت سیبزمینی،
لغت نامه دهخدا
سوپ. (فرانسوی، اِ) آش روان. (ناظم الاطباء).
سوپ. (اِ) بزبان خیوق که یکی از الکای خوارزم است آب را گویند همچنانکه پکند نان را و سوپ و پکند آب و نان است و بعضی گویند طلب آب و نان است و بزبان هندی غله برافشان باشد. (برهان). بلهجه ٔ خوارزمی آب. (ناظم الاطباء):
محنت سوپ و پکند او که از بیخم بکند
طبع موزونم همی اندیشه ناموزون کند.
انوری (دیوان چ سعید نفیسی ص 39).
رجوع به سوب شود.
املت
املت. [اُ ل ِ] (فرانسوی، اِ) خوراکی است که با تخم مرغ و مواد دیگر تهیه کنند. خاگینه. نیمرو. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ فارسی هوشیار
مترادف و متضاد زبان فارسی
آبگوشت، آش، شوربا
فرهنگ معین
فارسی به عربی
بیض مخفوق مقلی
معادل ابجد
840